متن برگرفته از وبلاگ alishsky.blogfa.com می باشد.
در دیاری دور دست و زمانی قدیم ، روستایی بود که کم و بیش صد سکنه داشت. ھر زمان از جانب پادشاه داروغه ای برای دریافت خراج و مالیات به آن قریه فرستاده می شد دست خالی در میانه راه جان به جان آفرین تسلیم می کرد و حیات را بدرود می گفت و این بدان سبب بود که