وبلاگ علی بستان

دانش آموخته مقطع کارشناسی مدیریت بازرگانی

وبلاگ علی بستان

دانش آموخته مقطع کارشناسی مدیریت بازرگانی

پادشاه، تخم مرغ و مردمی که مستجاب الدعوه بودند!

متن برگرفته از وبلاگ alishsky.blogfa.com می باشد.

 در دیاری دور دست و زمانی قدیم ، روستایی بود که کم و بیش صد سکنه داشت. ھر زمان از جانب پادشاه داروغه ای برای دریافت خراج و مالیات   به آن قریه فرستاده می شد دست خالی در میانه راه جان به جان آفرین تسلیم می کرد و حیات را بدرود می گفت و این بدان سبب بود که

 مردم ده از پاکی و نیک سرشتی زبانی مستجاب الدعوه داشتند و ھر ھنگام کسی برای دریافت مالیات به سویشان می آمد به دعای خود او را نفرین می کردند و چون دعا مستجاب می شد بجز ھلاکت چیزی نسیب داروغه بخت برگشته نمی شد.تا آنکه خبر به پادشاه رسید و چون شرح حال بشنید و بر اجابت دعای آن قوم واقف گشت در پی حل مشکل افتاد و وزیر با درایتش را فرمود تا راه چاره بیابد و صلابت ملوکانه را به تدبیری حفظ نماید .وزیر که زیرک بود و از فضائل دنیا و عقبی ھر آنچه که باید متنعم تقبل نمود که خود برای جمع مالیات به آن روستا برود و چنین کردند. وزیر چون به روستا رسید روستائیان را فراخواند و گفت : ای جماعت من نیامده ام تا خراج گزاف بستانم و شما به رنج افتید و لاجرم مرا دعای شر کنید،پس ھر کس تخم مرغی بعنوان خراج بیاورد و این برای شما بس است. روستائیان که یک تخم مرغ برایشان مالیات ناچیزی بود پذیرفتند و ھرکس تخم مرغی آورد و وزیر به سلامت عزم رفتن کرد و ھنوز از روستا دور نشده بود که باز به روستا برگشت و روستائیان را صدا زد و گفت : در بین راه تصمیم بر آن گرفتم که ھمان یک تخم مرغ را نیز به شما برگردانم. پس سبد را در میان گذاشت و از ایشان خواست ھرکس تخم مرغی بردارد. روستائیان ھم چنین کردند و ھرکس تخم مرغی برداشت و وزیر به نزد شاه بازگشت و ماجرا را بازگفت و اطمینان داد که دیگر دعای ھیچ یک براورده نخواھد شد و چون مدتی گذشت ھمان شد که وزیر دانا گفته بود. شاه وزیر را خواند و حکمت کارش را جویا شد وزیر پاسخ داد : روستائیان تا زمانی مستجاب الدعوه بودند که مال غیر در زندگیشان نیامده بود و چون تخم مرغھا یک اندازه نبود، عدالت بینشان از بین رفت و دیگر دعایشان به آسمان نرسید.

 و اما ...

چرا این داستان را اینجا آورده ام؟

دیروز سوار تاکسی شدم. نرخ جدید کرایه تاکسی عدد رندی نبود و به گونه ای تعیین شده بود که نمی شد مبلغ را کامل پرداخت و مقداری از مبلغ کرایه یا در دست راننده باقی می ماند یا در دست مسافر که این باعث می شد یکی از ما دونفر مدیون دیگری شویم. این نوع تعیین قیمت همان بلایی را سر مردم می آورد که همان تخم مرغ ها سر مردم آن روستا آورد. لطفا مسئولانی که در کار تعیین قیمت هستند بیشتر دقت کنند. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد