چند روز قبل مطلبی رو با عنوان تاکتیک تجارت «عسگراولادی» در سایت دنیای اقتصاد دیدم که برام جالب بود بنابراین تصمیم گرفتم تا برداشت هایی رو از این مصاحبه در وبلاگم منتشر کنم. امیدوارم که خوشتون بیاد.
الفبای تجارت
من تجارت را برای خودم ترجمه کردم.
« ت » اول تجربه است. باید در عرصه تجارت تجربه داشت.
« ج » معادل جرات و جسارت است.
« الف » اعتماد به نفس است. یعنی وقتی تصمیم گرفتیم اجرا کنیم.
« ر » رحمت و رافت نسبت به خریدار و فروشنده است. در تجارت نمی توان اخم کرد.
« ت » آخر هم توکل به خداست.
این ها را که کنار همدیگر قرار دهیم همان تجارت می شود.
اصول تجارت
من تاجرم و اصولى دارم؛ یکى از اصولم این است که هیچ وقت بیش از یک هفتم تنخواهم را به کسى نسیه نمىدهم تا اگر پولم را خورد باقى پولم محفوظ بماند. اصل بعدىام این است که سعى کردم هیچ وقت بیش از نصف دارایىام را نسیه نخرم. اصل دیگر این است که سعى کردم از بانکها وام نگیرم. بانکها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمىکردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه مىرفتم و بدهکار نبودم. اگر داشتم مىخریدم و اگر نداشتم، نمىخریدم.
رموز تجارت
من در تجارت به 3 اصل سخت و سفت پایبند هستم:
کیفیت،
رقابت،
خوشقولى،
وقتى تعهد مىکردم براى فروش یک جنس، اگر بعد از فروش قیمت ترقى مىکرد، معامله را به هم نمىزدم. اما خیلى از همکاران این کار را مىکنند یا از کیفیت مىزنند تا ضرر نکنند. نیویورک به خاطر همین 3 اصل در دستان من بود. این رموز موفقیت من است.
یکی دیگر از رموز من این است که هر وقت هیچ کس کالایی نمی خرد، من می خرم و هر وقت همه دارند می خرند، من کنار می نشینم و یواش یواش جنس ها را می فروشم.
من از هیچ و صفر به همه چیز رسیدم و الان که به عقب نگاه می کنم می بینم تلاش، توکل بر خدا، درستکاری و مطالعه به من کمک کرد موفقیت امروز را داشته باشم.
علل ماندگاری در تجارت
ماندگاری دو، سه علت دارد که خودم آنها را می گویم.
من همیشه در تمامی کارها خداوند را ناظر بر اعمالم می دانم.
به حقوق دیگران احترام می گذارم.
هیچ وقت هم با دولت معامله نداشته ام.
آفات تجارت
طمع، بزرگترین آفت تجارت است
دومین آفت تجارت هم این است که مال مردم را برای خود بدانید.